قوچ کوهی
قوچ کوهی





نمی دونم تا حالا صدای کبک شنیدید یا نه ؟
گوش کنید :
هوازنی
البته بنده در مورد تيراندازي در هوا با تفنگ ساچمه زني
چندان مهارتي ندارم اما مي خواهم نظرات خودم را در اين زمينه بيان كنم خوشحال میشوم چنانچه اشتباهي دارم، دوستان تصحيح فرمايند.در هوازني با تفنگ ساچمه زني چند نكته حايز اهميت است:
- نشانه روي در تفنگ ساچمه زني با تفنگ گلوله زني كاملاً متفاوت است. در گلول هزني بايد يك گلوله را كه حكم يك نقطه را دارد به نقطه مشخصي بزنيم، اما در ساچمه زني بايد صفحه اي از ساچمه ها را به سمت نقطه اي روانه كنيم.
- در هوازني هر دو چشم بايد باز باشد.
- اندازه هاي قنداق بايد طوري باشد كه با به شانه كشيدن تفنگ، دقيقاً از روي لوله، هدف ر ا ببينيم . بنابراين اهميت قنداق و تناسب آن با تيرانداز، حايز اهميت فراوان است.
- فرض مي كنيم كه لوله اي روي لوله تفنگ نصب شده و ما ناچاريم هدف را از ميان آن لوله ببينيم و دنبال كنيم بنابراين اصلا مهم نيست كه خود لوله فرضي را مي بينيم يا نه بلكه مهم آن است كه هدف را از ميان اين لوله فرضي ببينيم و نه از جاي ديگر. بنابراين مگسك هم چندان مهم نيست.
- پس وقتي تفنگ را به شانه مي كشيم، با اطمينان از اينكه تفنگ درست در مقابل چشمان ما قرار دارد، از روي لوله به هدف نگاه مي كنيم و هدف را با نگاهمان در حالي دنبال مي كنيم كه تفنگ بطور مداوم مقابل چشمان ما قرار دارد و بدين ترتيب مطمئن هستيم كه هرجا را كه ما نگاه مي كنيم، لوله تفنگ هم نگاه مي كند (لوله فرضي فراموش نشود).
- براي انجام اين كار لازم است دنبال كردن هدف را نه با گرداندن چشم و نه با گرداندن گردن بلكه با چرخاندن بالاتنه از محور كمر، دنبال كنيم. از خاطر نبريم كه ما مجبوريم هدف را از درون يك لوله فرضي كه بر روي لوله تفنگ ما نصب شده دنبال كنيم. بنابراين چاره اي نداريم جز اينكه لوله را نيز همراه چشممان به دنبال هدف روانه كنيم و اينكار ممكن نيست مگر با چرخاندن بالاتنه از محور كمر.
- نكته بعدي آن است كه بايد بعد از دنبال كردن هدف و رسيدن به آن، با همان سرعت از هدف جلو بزنيم و در فاصله مشخصي جلوتر از هدف، كه به آن پيشگيري مي گويند، شليك را انجام دهيم. فرض كنيد سرعت ساچمه ها 400 متر بر ثانيه باشد و به هدفي كه با سرعت 15 متر بر ثانيه حركت م يكند (از راست به چپ ما ي ا برعكس ) در فاصله 40 متري تيراندازي كنيم. براي رسيدن ساچم هها به هدف، يك دهم ثانيه زمان لازم است و در اين مدت پرنده يك و نيم متر جلوتر رفته است. بنابراين اگر پيشگيري به اندازه لازم نداشته باشيم قطعا ساچمه ها به هدف نخواهند خورد و عقب خواهند ماند.
- نكته بعدي آن است كه شليك را بدون متوقف كردن تفنگ انجام م يدهيم و هدف را تا زمان سقوط دنبال مي كنيم . اگر تفنگ را متوقف كنيم و سپس شليك كنيم، آنگاه هدف، پيشي خواهد گرفت و ساچمه ها به آن نخواهند خورد. بنابراين تناسب قنداق با بدن تيرانداز، باز بودن هر دو چشم، تعقيب هدف از بالاي لوله تفنگ، گرداندن تفنگ از طريق گرداندن بدن از محور كمر، پيشگيري مناسب و شليك بدون متوقف كردن تفنگ ، نكات اصلي و اساسي در تيراندازي به هدفهاي پروازي است. البته جزييات ديگري نيز وجود دارد اما من فقط نكات اصلي را ذكر كردم.
از تجربیات خودتان ما را بی نصیب نگذارید .
انواع تفنگهای شکاری و برخی از فشنگهای آنها
راستش حیفم اومد این گروه را بهتون معرفی نکنم
گروه اسلحه و شکار ایران در سایت یاهو . معمولا اکثر شکارچیان ایرانی که با اینترنت هم کار می کنند و یا وبلاگهائی در این زمینه دارند عضو این گروه هستند منم به تازگی عضو شدم اگه شما هم دوست داشتید میتونید یه سری بزنید و عضو بشید .
اینم لینک سایت : http://groups.yahoo.com/group/Iran-HuntingandGuns
هوبره
اين پرنده از ميش مرغ كوچكتر و از زنگوله بال بزرگتر است از لحاظ ظاهري به بوقلمون ماده شباهت دارد. گردن و دم خرمايي رنگش دراز است . نر و ماده در تمام فصول از روي دسته پر هاي سياه و سفيد بلندي كه در طرفين گردن آنها آويزان است،كاكل كوتاه سياه و سفيد و چشمهاي درشت تشخيص داده مي شود. سطح پشتي اين پرنده قهوه اي خاكي كمرنگ با خطوط موج دار فراوان ، سطح شكمي آن سفيد و ناحيه ي گلويش خاكستري كم رنگ است. در پرواز پشت و پوشپرهاي بال به رنگ خاكي يكدست به نظر مي آيد، شاهپرهاي سياه بال داراي يك قسمت سفيد رنگ در قاعده ي شاهپرهاي نخستين مي باشد، ولي مقدار آن از سفيدي بالهاي (( زنگوله بال)) و ((ميش مرغ)) بسيار كمتر است . آهسته بال ميزند . بال هايش دراز و باريك است .
زيستگاه: دشت هاي باير و خشك مناطق بياباني و نيمه بياباني . در مزارع هم ممكن است ديده شود .
پراكندگي : نيمه مهاجر و نسبتا کمیاب است .
ضمنا یادتون باشه که شکار این پرنده در حال حاضر در ایران غیر مجار می باشد
بوتيمار
يك پرنده باتلاقي بزرگ ، قهوه اي رنگ و حواصيل شكل با بدني پر خط و خال ، كه پاهاي بزرگ سبز رنگ و صداي مشخصي دارد . موقع احساس خطر بي حركت مي ايستد و سر و منقار خود را به طرز خاصي عمودي نگه مي دارد . به حالت قوز كرده ، در حالي كه سر خود را پايين گرفته است راه مي رود. آهسته و به دشواري پرواز مي كند و پس از اوج گرفتن گردن خود را جمع مي كند . بال هاي گرد و پهن آن داراي راهراه سياه و قهوه اي است كه در پرواز به خوبي مشخص است . تك زي است و اغلب خود را از انظار پنهان مي كند . معمولا در نور كم غروب يا صبح خيلي زود فعال است و طي روز در نيزار ها پنهان مي شود . ممكن است با نابالغ (( حواصيل شب )) كه خيلي كوچكتر است ودر سطح پشتي خالدار است اشتباه شود .
زیستگاه:نيزارهاي انبوه، باتلاق ها، مانداب ها،و ساحل در ياچه ها . در بين ني ها آشيانه مي سازد .
پراكندگي : زمستان نسبتا فراوان است . در سال هاي پر باران به تعداد فراوان در سيستان زادو ولد مي كند. امكان دارد در سواحل درياي خزر ،فارس و خوزستان نيز زادو ولد كند .
|
كبك چيل
اين پرنده مانند تمامي كبك ها ماكيان شكل و داراي بدني نسبتا گردو فربه است . بال هاي كوتاه و گرد و دم كوتاه خرمايي رنگ دارد . به وسيله ي صورت بلوطي مايل به نارنجي كمرنگ و گردن و سينه ي خاكستري مشخص مي شود . پرنده ي نر علامتي نعلي شكل به رنگ بلوطي در پايين سينه دارد ( در پرنده ي ماده نيز اثري از اين اين علامت به چشم مي خورد ،در حاليكه سينه ي پرنده ي نابالغ رگه رگه است)، سطح پشتي راه رفتن قوز ميكند و به محض احساس خطر فورا چمباته مي زند . بعد در حالي كه سر خود را بالا مي گيرد و آماده ي پرواز است به سرعت مي دود . از جوجه ي قرقاول دم كوتاه تر و از بلدرچين بزرگتر و كمرنگتر است .
زیستگاه :كشتزار ها، چراگاه ها، زمين هاي باير و غيره . آشيانه اش را در نقاطي کاملا مخفي مانند پاي پرچين ها ودر مزارع گندم و ذرت و امثال آن مي سازد .
پراكندگي : كم و بومي است .
كشيم بزرگ
از همه ي كشيم ها بزرگتر است . در فصل زادوولد با يک جفت كاكل بلند تيره رنگ و طره هاي بلوطي و سياه دور سر به آساني شناخته مي شود. ظاهرا بدون دم به نظر مي آيد و گردنش باريك است . شطح پشتي قهوه اي مايل به خاكستري و سطح شكمي سفيد اطلسی براق دارد . در زمستان طره و كاكل بلند را ندارد و سرش سفيد مي نمايد، با تارك تيره رنگ و نوار ابرويي سفيد. از ((كشيم گردن سرخ))به وسيله ي اندازه ي بزرگتر ،گردن باريك تر ، ابروي سفيد و منقار صورتي (نه زرد و سیاه) مشخص مي شود . پرنده ي نا بالغ داراي سر و گردن راه راه است و طره و كاكل ندارد . معمولا در ارتفاع كم پرواز مي كنندو سر و گردن خود را كمي پايين مي گيرد . در پرواز شاهپر هاي ثانويه سفيد و لكه ي بزرگ و سفيد((پيش بال)) كاملا واضح ديده مي شود . از نظر حركات نمايشي پرنده اي جالب و تماشايي است .
زيستگاه : درياچه ها،آبگير ها. زمستان ها در سواحل نيز ديده مي شود . معمولا در كنار آب و جايي كه تكيه گاه مناسبی از گياه داشته باشد آشيلنه مي سازد .
پراكندگي : زمستان خيلي زياد است . به تعداد نسبتا زيادي در ايران زادوولد مي كند .
مرغابی كله سبز
مشخصات : 57سانتيمتر . پرنده ي نر سر سبز رنگ و براق ، طوق گردني باريك و سفيد، سينه بلوطي رنگ، سطح پشتي و شكمي خاكستري، دم سفيد با شاهپرهاي وسطي سياه و برگشته ، و منقاري زرد رنگ دارد . پرنده ي ماده قهوه اي لكه لكه است با منقار تقریباً قهوه اي كه اغلب در طرفين نارنجي رنگ مي باشد . آينه ي بالي در هردو جنس به رنگ بنفش و محدود به دو خط سفيد است كه در پرواز به خوبي ديده مي شود . پاهايش نارنجي است . پرنده ي نر در دوران تولك شبيه ماده ولي پررنگ تر است با آينه ي روشن تر ، تارك پررنگ تر ،سينه ي خرمايي و منقار زرد رنگ . تفاوت ماده ي (( كله سبز)) با با ماده ي(( اردك ارده اي)) در اندازه ي بزرگتر ،پروبال قهوه اي تر ،آينه ي بال بنفش رنگ و تيزي كمتر نوك بال است و بدن آن در حالت نشسته بيشتر در آب فرو مي رود . از فيلوش ماده با سر و منقار درشت ، گردن ضخيم تر ،خط سفيد در دو طرف آينه ي بالي ودم كوتاه تر و سفيد قابل تشخيص است ، و از ((نوك پهن )) ماده با اندازه ي بزرگتر ،منقار خيلي كوچكتر و گردن درازتر باز شناخته مي شود . پرواز كله سبز سريع و با بال زدن هاي كم دامنه همراه است و مي تواند يكباره از سطح آب برخيزد . پرنده است اجتماعي و گله هاي آن در پرواز شكل مشخصي ندارد .
زيستگاه : درياچه، بركه ،رودخانه ،تالاب ها. زمستان ها در سواحل پناه دار دريا و خورها ديده مي شوند . در بين گياهان نزديك آب و گاهي در سوراخ هاي زمين آشيانه مي سازد
پراكندگي : زمستان ها خيلي زياد است به تعداد كم در ايران زادوولد ميكند .
اسناب کپ چیست ؟
اسناب کپ وسيله اي که جلوگيري ميکند از شکستن سوزن اسلحه در مواقعي که سلاح خالي است .
هرگز در موقعي که سوزن سلاحتان مسلح است و فشنگ در آن نيست سلاح را خالي نچکانيد اين عمل در دفعات کم ممکن است آسيبي به سوزن سلاح نرساند ولي در تکرارمکرر باعث شکستن سوزان خواهد شد که تعمير آن احتمالا با صرف هزينه زيادو صرف وقت امکان پذير است . بهترين راه براي جلوگيري از شکستن سوزن سلاح استفاده از اسناپ کپ يا پوکه اي که چاشني آن قبلا عمل کرده است مي باشد اين کار باعث مي شود که سوزن بدون برخورد بامانع يک باره رها نشود و آسيب نبيند . فرق اسناپ کپ با پوکه از قبل استفاده شده در اين است که اسناپ کپ شبه چاشني دارد که در زير آن يک فنر متحرک تعبيه شده که جلوگيري مي کند از فشار آمدن به سوزن در مواقعي که سلاح را از مسلح بودن خارج مي کنيم . خوشبختانه جديدا چندين نوع آن شامل پلاستيکي و آلومينيومي و برنجي ساخت داخل و خارج در بازارايران نيز ارائه شده است .