مساله دید در شکار

مساله ديد در شکار

 

در اين پست به توضيح سه مطلب که در شکار از اهميت بيشتري برخوردار هستند مي پردازيم.

۱- دید کامل

۲- دید پیرامونی یا جانبی

۳- چشم غالب یا حاکم

 

1. ديد کامل:

يک قانون کلي : اگر هنگام رانندگي به عينک نياز داريد، به هنگام شکار نيز به آن نياز خواهيد داشت. اما چند توصيه:

الف- سعي کنيد شيشه عينکي که براي شکار استفاده مي کنيد به اندازه کافي بزرگ باشد که تمام زاويه ديد شما را بپوشاند که در هنگام تيراندازي به اهداف متحرک احتياج نداشته باشيد که براي اينکه هدف خود را از درون لنزهاي عينک خود دنبال کنيد، سر را جا به کنيد.

ب-در زمستانها که عينکتان بخار ميکند بعد از اينکه خوب تميزش کرديد به دو طرف آن صابون خشک بماليد و تميزش کنيد. اينطوري ديگه بخار نميکند.

2.ديد پيراموني يا جانبي:

يکي از مواردي که در ديدن شکار خصوصا در شکار پرنده اهميت زيادي پيدا ميکند موضوع ديد پيراموني است. اما ديد پيراموني چيست؟ در مقابل چشم انداز بازي بايستيد و مستقيم به روبروي خود نگاه کنيد حال يکي از چشمان خود را ببنديد، آن قسمتي از ميدان ديد شما که باقي مانده است ديد مرکزي و آن قسمتي که حذف شد ديد پيراموني مربوط به آن چشم بسته شماست.يک انسان با دوچشم سالم ديد پيراموني حدود 180 درجه از روبروي خود دارد که اين با مقايسه با جانوراني که چشمهايشان در دو طرف سر قرار گرفته است و حدود 360 درجه را ميبينند بسيار کم است. منتها انسان به سبب شکل قرار گرفتن چشمها در جلوي سر قدرت تشخيص بعد و اندازه گيري فاصله را دارد که خود موهبت بزرگي است.

هر کدام از قسمتهاي ديد انسان تفاوتي کارکردي دارند که براي توضيح اين تفاوت لازم است که کمي با ساختار چشم او آشنا شويم. به طور کلي شبکيه چشم انسان داراي دو نوع متفاوت از سلولهاي گيرنده نوري است سلولهاي ميله اي و مخروطي که چگالي بيشتر سلولهاي مخروطي در مرکز شبکيه که ديد کامل را توليد ميکند و نيز چگالي بيشتر سلولهاي ميله اي در حاشيه شبکيه چشم که ديد پيراموني را توليد ميکند، علت اصلي پديد آمدن تفاوتهاي کارکردي بين ديد مرکزي و ديد پيراموني است. چرا که سلولهاي ميله اي قادر به تشخيص رنگ نيستندو در عوض ميتوانند به خوبي حرکت را تشخيص دهند و سلولهاي مخروطي که ديد اصلي را ميسازند بر عکس اين کارکرد را دارند. در عين حال در شرايط نور کم به سبب از بين رفتن رنگها سلولهاي ميله اي بسيار کاراتر نشان ميدهند. بنابر اين انسان در ديد پيراموني خود بسيار قوي تر در تشخيص حرکت و نيز ضعيفتر در تشخيص رنگ و در نتيجه تشخيص حدود اشکال و احجام و در نهايت تميز دادن آنها است. اما همنطور که گفته شد فقط در چشمهاي سالم اين ديد در حدود 180 درجه است و ممکن است در بعضي افراد به دلايل مختلفي از بيماريهاي گوناگون گرفته تا خستگي چشم، مقدار آن کمتر از حد نرمال باشد و چشم داراي درصدي عارضه ديد تونلي باشد. اما با آزمايش ساده زير ميتوانيد دريابيد که آيا داراي يک چشم نرمال هستيد يا نه؟

در مکان پر نور و بدون سايه بايستيد و دست ها را از دو طرف بگشاييد و به حالت کشيده در موازات زمين نگه داريد و انگشتان اشاره دستها را به صورت عمودي در بياوريد سپس يکي از چشمان خود را ببنديد و با ديگري به نقطه اي در روبروي خود نگاه کنيد. بدون عوض کردن زاويه ديد دستهاي خود را در صفحه اي موازي با زمين به سمت روبروي خود حرکت دهيد. اگر انگشت اشاره سمت چشم باز خود را در زاويه اي 90 درجه نسبت به بيني خود و انگشت اشاره دست مخالف چشم باز خود را در زاويه 30 درجه نسبت به بيني خود ديديد مطمئن باشيد چشم شما ديد پيراموني کامل و نرمالي دارد.

اما حال اين موضوع چه اهميتي در شکار پيدا ميکند؟

فرض کنيد تفنگ بدست در حال راه رفتن در دامنه کوه هستيد و به دنبال کبک ميگرديد اگر ديد پيراموني شما کمتر از حد معمول باشد و شما هم فقط به روبروي خود نگاه کنيد در نتيجه حرکاتي که در کناره هاي شما رخ خواهند داد را نخواهيد ديد و اين به منزله از دست دادن فرصت هاي تيراندازي است يا تصور کنيد که ديد پيراموني شما نقصي ندارد منتها کبک باهوشي در جايي که فقط او را در ديد پيراموني خود داريد خف کرده است. به اين دليل که شما ديد نرمالي از نظر رنگ و شکل و حجم نداريد او را نخواهيد ديد و به سادگي از روي او رد خواهيد شد...

اما چاره کار چيست؟ بسيار ساده است؛ کافيست که فقط عادت کنيد که به هنگام شکار، سر را از محور گردن به چپ و راست بگردانيد و اين حرکات را با حرکت دادن چشم در همان جهت کامل کنيد در اين صورت هم جبران نقيصه بودن ديد پيراموني خود را کرده ايد و هم تمام نقاط صحنه روبروي خود را از مرکز ديد خود گذرانديده ايد و هم خستگي از چشمان خود جلوگيري کرده ايد.

 

 3- چشم غالب يا حاکم :

در تير اندازي با تفنگ ساچمه زني توصيه ميشود که همواره با دوچشم باز و يا حداقل با يک چشم باز و يک چشم نيمه باز تيراندازي صورت پذيرد چرا که هم ديد سه بعدي داريم و هم ميدان ديد گسترده تر اما مشکلي که رخ مي دهد عدم تطابق چشم حاکم با دست حاکم است که مختصر به آن خواهم پرداخت:

تعريف اول- دست حاکم: دستي است که هنگام تيراندازي تفنگ را روي شانه آن مي کشيد و يا به عبارت ديگر دستي که انگشتانش ماشه را ميچکاند دست حاکم نام دارد.

تعريف دوم- چشم حاکم: آن را پيدا کنيد:

۱- در فاصله 5-6 متري از شي کوچکي در روبروي خود بايستيد و در حالي که هر دو چشمتان باز است دست حاکم خود را بالا آورده و با انگشتانش به سمت آن نشانه گيري کنيد.

۲- حال يکي از چشمان خود را ببنديد اگر جاي دستتان عوض نشد چشم باز چشم حاکمتان خواهد بود و اگر عوض شد چشم بسته چشم حاکم شماست.

اما اين مطابق بودن چشم حاکم با دست حاکم نکته مهمي است که مطابق نبودن آنها سبب خطا رفتن تير شکارچي به خصوص در شليک به اهداف متحرک با دو چشم باز خواهد شد (به علت همان جابجايي) بسياري از شکارچيان بدون اينکه خود بدانند به اين عارضه دچار هستند. البته اين موضوع دو راه حل دارد يا اينکه شانه حاکم عوض شود و يا اينکه چشم حاکم که بنظر مي آيد دومي راه حل ساده تري باشد چرا که با انجام تمرينات مستمر مي توان بر اين مشکل فايق آمد و چشم حاکم خود را اصلاح کرد. به اين طريق همان تستي را که در تشخيص چشم حاکم به کار برديد را روزي چند بار به عنوان تمرين انجام دهيد و به مغز خود آموزش دهيد که کدام تصوير را به عنوان تصوير اصلي در نظر بگيرد. بعد از مدتي خواهيد ديد که بدون هيچ مشکلي جاي چشم حاکم شما عوض شده است و از آن در شکارگاه لذت خواهيد برد.

  

 

تفنگ های شکاری


 

انواع تفنگهاي شکاري :

بطور کلي دو نوع تفنگ شکاري وجود دارد : تفنگهاي شکاري ساچمه زني و تفنگهاي شکاري گلوله زني تفنگهاي گلوله زني براي پرتاب يک عدد گلوله سربي که عمدتا داراي روکش برنجي يا مسي هستند به کار مي رود و تفنگهاي ساچمه زني براي پرتاب تعدادي ساچمه سربي بکار گرفته مي شود. بدين تتيب سلاحهاي گلوله زني مخربتر و دقيقتر از تفنگهاي ساچمه زني است اما از طرف ديگر تفنگهاي ساچمه زني نياز به هدف گيري دقيق ندارند و با تفنگهاي ساچمه زني مي توان اهداف متحرک را بهتر مورد اصابت قرار داد با اين حال برد اين سلاحها خيلي کمتر از سلاحهاي گلوله زني است. به نظرم ذکر اين مورد ضروري است که برخي از افراد تفنگهاي بادي را هم تفنگ ساچمه زني خطاب ميکنند در صورتي که اين دو از هم متمايز مي باشند هرچند تفنگهاي بادي هم نوعي ساچمه سربي پرتاب ميکنند اما بدليل اينکه انرژي پرتاب آنها از باد مي باشد به آنها تفنگ بادي مي گويند.

در جدول زير مقايسه اي بين دو نوع تفنگ گلوله زني و ساچمه زني از جهات مختلف صورت گرفته است:

شرح

تفنگ گلوله زني

تفنگ ساچمه زني

تعداد گلوله در هر شليک

يک گلوله

از يک(تک گلوله)تا صدها ساچمه

محل اصابت

يک نقطه

يک صفحه

تخريب

مخرب تا مسافتهاي نسبتا دور

مخرب در مسافتهاي نزديک تا متوسط (برحسب اندازه ساچمه)

نشانه روي

نشانه روي دقيق

نشانه روي منطقه ای

وضعيت خان

داراي خان

بدون خان

حيوانات مورد شکار

پستانداران

پرندگان

قطر داخلي لوله

کايبر

نمره يا مقياس

جنس پوکه فشنگ

فلزي (برنجي)

پلاستيک و برنج

جنس گلوله

عمدتا سرب با روکش برنجي يا مسي

در مواردي آهن و عمدتا سرب که بندرت داراي روکش مس يا نيکل است

 

کاليبر و نمره در سلاحهاي گلوله زني و ساچمه زني :

قطر داخلي لوله در تفنگهاي گلوله زني و سچمه زني داراي تنوع زيادي است. در تفنگهاي گلوله زني قطر داخلي را کاليبر مي گويند که داري انواع زيادي ميباشد البته عدد يک کاليبر صرفا به قطر داخلي لوله اشاره نميکند بلکه براي انتخاب فشنگ نيز مورد استفاده است و از نظر ويژگيها و پوکه منحصر است. قطر داخلي تفنگهاي ساچمه زني واحد خاصي ندارد و آنرا نمره يا مقياس مي گويند. لوله تفنگهاي ساچمه زني در نمره هاي مختلف از قبيل 10 ، 12 ، 16 ، 20 ، 28 و 410 عرضه مي شود.اين مقياس داراي تعريف خاصي است. بنابر اين تعريف، قطر داخلي لوله تفنگ ساچمه زني در يک مقياس معين برابر است با همان تعداد گلوله سربي به نحوي که وزن آن تعداد گلوله سربي معادل يک پوند باشد. مثلا قطر داخلي لوله تفنگ نمره 12 معادل قطر يک عدد سربي است که وزني معادل يک دوازدهم پوند داشته باشد (هرپوند معادل 453 گرم است). اين قاعده در مورد تفنگ ساچمه زني نمره 410 صادق نبوده و قطر داخلي آن 410 هزارم اينچ است. بنابراين هر چه نمره يک تفنگ ساچمه زني کوچکتر مي شود قطر داخلي لوله آن بزرگتر ميشود يعني نمره 10 بزرگتر از 12 است. (برعکس تفنگهاي گلوله زني) ، در ساچمه زني ها تنوع زيادي از نظر طول فشنگ مشاهده نمي شود. معمولا پوکه اين فشنگها در سه اندازه 70 ميليمتر (دو و سه چهارم اينچ) ، 76 ميليمتر (سه اينچ) و 89 ميليمتر (سه و نيم اينچ) وجود دارد. در پوکه هاي 76 و 89 ميليمتري مقدار وزني بيشتري ساچمه وجود دارد که به اين نوع فشنگها اصطلاحاً مگنوم مي گويند.

 

انواع سلاحها از نظر مکانيزم فشنگ گذاري و مسلح شدن :

کمر شکن : تفنگهاي تک لول و دو لول و سه لولي هستند که براي فشنگ گذاري بايد آنها را تا کرد.

چخماقي: با باز کردن تفنگ فشنگ گذاري ميشود و براي مسلح کردن بايستي چخماق را به عقب کشيد.

کوسه: چکش در داخل اسلحه جاسازي شده است و از بيرون مشاهده نمي شود و فقط با باز و بسته کردن سلاح مسلح ميشود.

گلنگدني: با زدن گلنگدن يک فشنگ از خزانه داخل لوله ميشود و همزمان مسلح ميشود.

دستکش يا پمپي: با کشيدن دسته اي که زير لوله سلاح قرار دارد يک فشنگ از خزانه داخل لول شده و تفنگ همزمان مسلح ميشود.

اهرمي: با کشيدن اهرمي که در زير سلاح و نزديک ماشه قرار دارد ، يک فشنگ از خزانه داخل لول شده و تفنگ مسلح ميشود.

نيمه خودکار : فقط يکبار کافيست تا گلنگدن کشيده شود تا بدين ترتيب بعد از هر شليک يک فشنگ از خزانه داخل لول شده و پوکه را به بيرون پرتاب مي کند و تفنگ همزمان مسلح شود. تفاوت اين سلاحها با سلاحها ي خودکار اين است که لازم است براي شليک هر گلوله يک بار ماشه را چکاند و سلاح بصورت مسلسلي عمل نمي کند البته براي شکار از سلاحهاي خودکار استفاده نمي شود.

 

انواع سلاحها از نظر خزانه فشنگ :

بدون خزانه فشنگ: فشنگ مستقيما داخل لوله سلاح قرار داده ميشود. (تفنگهاي کمر شکن)

با خزانه فشنگ ثابت: عمدتا در تفنگهاي گلنگدني مخزن فشنگ در زير گلنگدن قرار داده شده و از بالا فشنگ داخل خزانه ميشود.

با خزانه فشنگ متحرک: (خشاب) عمدتاً در تفنگهاي گلوله زني مخصوصا نوع خفيف تعدادي مشخصي فشنگ داخل خشاب گذاشته ميشود و سپس خشاب از زير تفنگ داخل ميشود.

خزانه فشنگ لوله اي: در برخي از کاليبر هاي سلاحهاي گلوله زني مثل خفيف و در تعدادي از سلاحهاي ساچمه زني از نوع اهرمي و دستکش فشنگ گذاري معمولا از زير تفنگ به داخل لوله اي که حکم خزانه فشنگ را دارد و در زير لوله و به موازات آن کار گذاشته شده است انجام ميگيرد.

 

انواع سلاحها از نظر تعداد لوله:

تک لول : عمده سلاحها گلوله زني و تعدادي از سلاحهاي ساچمه زني داراي يک لول هستند.

دو لول: معدودي از سلاحهاي گلوله زني و بسياري از سلاحهاي ساچمه زني داراي دو لول هستند. در برخي از سلاحها هم يک لول ساچمه زني است و لول ديگر گلوله زني است. تفنگهاي دو لول در دو شکل مختلف وجود دارند يکي دولول روي هم و ديگري دو لول کنار هم است.

چند لول: عمدتا سه لول و در مواردي چهار لول هم مشاهده ميشود که البته بيشتر در سلاحهاي قديمي ديده ميشود که عمدتاً ترکيبي از گلول زني و ساچمه زني است.

 

انواع سلاحها از نظر ظرفيت تعداد شليک:

تک گلوله در تفنگهاي تک لول

چند گلوله، متناسب با تعداد لوله هاي تفنگ

چند گلوله در تفنگهاي تک لول با توجه به ظرفيت خزانه فشنگ

 

فشنگ سلاحهاي گلوله زني و ساچمه زني :

گلوله زني : معمولي

ساچمه زني: ساچمه اي، چهار پاره، تک گلوله و زابوت.

 

 

برگرفته از مجله شکار